خوش آمدید
|
![]() شوهر مریم چند ماه بود که در بیمارستان بستری بود. بیشتر وقت ها در کما بود و گاهی چشمانش را باز می کرد و کمی هوشیار می شد. اما در تمام این مدت، مریم هر روز در کنار بسترش بود. یک روزکه او دوباره هوشیاری اش را به دست آورد از مریم خواست که نزدیک تر بیاید. مریم صندلی اش را به تخت چسباند و گوشش را نزدیک دهان شوهرش برد تا صدای او را بشنود... شوهر مریم که صدایش بسیار ضعیف بود در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگی گفت: «تو در تمام لحظات بد زندگی در کنارم بوده ای. وقتی که از کارم اخراج شدم تو کنار من نشسته بودی. وقتی که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودی. وقتی خانه مان را از دست دادیم، باز هم تو پیشم بودی. الان هم که سلامتی ام به خطر افتاده باز تو مثل همیشه در کنارم هستی. «می دونی چی می خوام بگم؟» مریم در حالی که لبخندی بر لب داشت، گفت: «چی می خوای بگی عزیزم؟» شوهر مریم گفت: «فکر می کنم وجود تو برای من بدشانسی میاره!» در حالی که چشم های مریم از تعجب گرد شده بود شوهرش زد زیر خنده و گفت: «باور کردی نه؟»
تابستان نزدیک است و سه ماه فرصت ارزشمند برای بسیاری از نوجوانان زیر 20 سال به وجود خواهد آمد. این و برخی موارد مثل راهنمایی خواستن پدر یکی از مخاطبان سایت در مورد فرزندش بهانهای شد که این مطلب را بنویسم. حدوداً دوازده ساله بودم که در مسجد با مرد بزرگی آشنا شدم که قریب به پنجاه و اندی سال سن داشت (بخوانید مرشد) و هنوز هم که هنوز است و قریب به 70 سال سن دارد، باید او را هر هفته ببینم تا از تجربیاتش برایم بگوید و راهنمایم باشد. ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
برترین ها : یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهرهاش پیداست آلمانی است، سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند و سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد اما وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه ...به قیافهاش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست !!! بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس میکند اما بهسرعت افکارش را تغییر میدهد و فرض را بر این میگیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. او حتی این را هم در نظر میگیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذاییاش را ندارد. در هر حال، تصمیم میگیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ میدهد ! دختر آلمانی سعی میکند کاری کند؛ اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. به این ترتیب، مرد سالاد را میخورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمیدارند، و یکی از آنها ماست را میخورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرمکننده و با مهربانی لبخند میزنند. آنها ناهارشان را تمام میکنند... زن آلمانی بلند میشود تا قهوه بیاورد و اینجاست که پشت سر مرد سیاهپوست، کاپشن خودش را آویزان روی پشتی صندلی میبیند، و ظرف غذایش را که دستنخورده روی میز مانده است.... هیچ گاه زود قضاوت نکنید صفحه قبل 1 صفحه بعد تصاویر زیبا از استتار جغد تصاویری از قدرت خدا در خلق رنگ ها تصاویر جالب از شستوشوی هواپیما عکس های بسیار دیدنی از پرندگان یخ نزنین.....!!! داستان کوتاه شوهر قدرشناس شوخی با خانم ها (شباهت خانم ها به بعضی وسایل ) غذای فضانوردان در خارج از اتمسفر زمین چیست؟ (عکس) عکس های بازیگران معروف دنیا که به هیچ وجه پیر نمی شوند عکس های خنده دار / وقتی عقل انسان قسمت ترسش تعطیل باشه گـلواژه های مانـدگار از دیـدگاه بـزرگان عکس های گروهی عکس های بسیار خنده دار که فقط در ایران می توان دید عکس های دیدنی از عجیب ترین رستوران جهان در چین عکس هایی از موجودی عجیب و بسیار زیبا با هویتی نامعلوم این خانم بعد از 30 سال لاک پشت دست آموز خود را پیدا کرد اس ام اس خنده دار و سرکاری عید نوروز 1392 اعتراف های تکان دهنده (طنز) چرا طواف کعبه خلاف عقربه های ساعت است؟ چند درمان سریع برای از بین بردن جوش صورت اعتیاد جنسی چیست؟و چه مشکلاتی به وجود می آورد؟ راه حل عجیب خانم معلم برای ساکت کردن شاگردانش!(بالاخره ایده ی معلمانمان اجرایی شد) این گیاه 40 سال است که آب نخورده است! اس ام اس های خنده دار جدید پزشک ایرانی جان این پسر آمریکایی را از مرگ نجات داد! |
|